غم سنگین دل را به شمع گفتم
شمع گفت اینم شد برو بابا دلت خوشه اینم شد غم
جونای این روزی رو ببین
شمعه داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حرف دل دانشجو در خصوص نمره و شهریه …
الهی! باخاطری خسته، دل به کرم تو بسته,
«پژو» یکروز طعنه زد به «پراید» / شعر طنز
یکی از کاربران خبرآنلاین، شعری را که به سبک یکی از سروده های زنده یاد پروین اعتصامی است، ارسال کرده است.
این سروده را می خوانید:
«پژو» یکروز طعنه زد به «پراید»
که تو مسکین چقدر یابویی!
با چنین شکل ضایعی بالله
بیجهت توی برزن و کویی
رنگ لیمویی مرا بنگر
ای که تیره، شبیه هندویی
من تمیزم ولی تو ماه به ماه
مطلقاً دست و رو نمیشویی
بچه میترسد؛ آنطرفتر رو!
که به هیئت شبیه لولویی
من نه خودرو،گُلم، سَمنبویم
تو نه خودرو، گیاه خودرویی!
من به پاریس بودهام چندی
زیر پای «چهاردهم لویی»(!)
روی «باسکول» بیا،بپر،بینم!
رویهمرفته چند کیلویی؟!
در تو آهن به کار رفته ولی
نازکی عین برگ کاهویی!
صاحبت با تو گر به جایی خورد
سهم الارث ورثّهی اویی!
از «پژو» چون چنین شنید «پراید»
گفت:ای دوست!چرت میگویی
بنده گیرم به قول تو یابو،
تو گمان کردهای که آهویی؟!
«خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی!»
انتقادی اگر ز من داری
مطرحش کن،ولی به نیکویی
زیر این آسمان مینایی
ای خوشا فکر و ذکر مینویی
برو خود را بسوز و راحت کن
بیعلاج است آتشینخویی
بخت باید تو را نه آپشن و تیپ
ای که در بند چشم و ابرویی
بخت ماشین اگر سپید بُوَد
خواه بژ باش، خواه لیمویی!
ارج و قربم کنون ز تو بیش است
زانجهت در پی هیاهویی
خوار بودم ولی عزیز شدم
کرد دوران ز بنده دلجویی
قیمت من کنون رسیده به بیست
این منم من، «پراید» جادویی!
توی بنگاه پیش هم بودیم
غرّه بودی به خوش بر و رویی
بنده رفتم فروش و یکماه است
توی دپرس،هنوز آن تویی
پیداکردن شوهر از طریق فیس بوک +شعرطنز
خدا خیرت دهد « مستر زاکر برگ»
که من را یک شبه خوشبخت کردی
خیال بنده را از حیث شوهر
در این قحطی شوهر تخت کردی
زدم عکسی به« وال فیس بوکم»
قشنگ و دلرباتر از« شکیرا»
فتوشاپش چنان کردم که گویی
نباشد دختری چون من به دنیا
اگر چه چل بهار از من گذشته
نوشتم بنده هستم بیست ساله
و آن ها را برای درک بهتر
به عکس« وال » خود دادم حواله
نوشتم آدرسم را هم ولنجک
پدر تاجر و مادر دکتر پوست
بگردم ای الهی دور مادر
که مانند خودم خوش چشم و ابروست
همان یک شب هزاران «لایک» خوردم
همه مشتاق« چـَت» بودند و دیدار
یکی هم زان میان بد جور وا داد
نه یک دل ، بلکه صد دل شد گرفتار
و من هم عکس او را چون که دیدم
شدم یک دل نه ،صد دل عاشق او
از آن شب شد به پا در سینه ی من
از عشق آن پسر شور و هیاهو
خلاصه کارمان بالا گرفت و
برای خواستگاری کرد اقدام
جوانی بود بالاتر ز پنجاه!
چه گویم از بر و رو یا که اندام!
شکم افساید و قد او کوتوله
و صورت آبله گون و پاش شل بود
یکی از چشم ها سالم یکی کور
سرش هم طفلکی کـُلن کچل بود
به او گفتم چنان که کفش کهنه
بـُود البته نعمت در بیابان
لذا حالا که اکسیر است شوهر
عزیز جانم« مرا تی جانَ قربان»
همان لحظه شدم راهی محضر
به انکحتُ ، قبلتُ پاسخم بود
به لطف سال ها هجران شوهر
ندیدم در وجودش هیچ کمبود
شود «جاوید» نامت ای زاکر برگ
به لطف تو شدم دارای شوهر
دعایت می کنم روزی سه نوبت
که وضع تو شود هر روز بهتر
قوانین جدید مورفی! /طنز
4جوک، قــوانین مــورفی مــجموعه ای از قوانین حاكم بر زندگی هستند كـه اكثر آنها از بدبینی نـشات گـرفتـه و جـنـبـه شوخی دارند امـا بسیاری از آنها نیز واقعیت هستند.
*******
وقتی گوشیت زنگ میخوره و تو نمیخوای جواب بدی،انگار صداش بلندتر میشه!!!
*******
وقتی حقت رو میخورن، قانون هیچ کاره ای نیست، اما فقط کافیه حق یکی رو بخوری، تمام مواد و تبصره های قانون بر علیهت استفاده میشن!
*******
هر وقت یه پستهی سربسته رو دوباره بندازی تو ظرف آجیل هر دفعه دستتو میکنی تو ظرف باید مطمئن باشی همون پسته تو دستته!
*******
تنها کسی که همیشه شیشه رو آب میکنه میذاره تو یخچال تویی و تنها کسی که هر وقت میره سر یخچال آب بخوره شیشه ها خالین، باز هم تویی!
*******
فردای روزی که برای ماشین CD میزنی، چندتا آلبوم و تک آهنگ خوب میاد بیرون
*******
اگه دویست نفر هم تو اتاق باشه فرقی نمی کنه…سوسکِ بالدار صاف بال میزنه میاد میشینه رو سر و لباس تو!
*******
قرار گرفتن تو ترافیک اونم پشت سر کامیون یا وسایل نقلیه سنگین رابطه مستقیم با قیمت ادکلنت داره!
*******
مورفی دختر بچه ها :وقتی مامانت از دست بابات عصبانیه نده موهاتو شونه کنه!
*******
شیر آب سرد فقط تو زمستون آبش یخه و شیر آب گرم فقط تو تابستون آبش جوشه!
*******
از بین نوار زلزله و نوار نفت و گاز و نوار معادن سنگ، که از کشور ما میگذرند، ما فقط تاثیر نوار زلزله رو روی زندگیمون کاملاً حس میکنیم!
*******
موهایی که کف حمام می چسبه محکم تر از موهای سره.
*******
همیشه یه جای کار میلنگه که اصلا” جای خوبی نیست …
*******
دقیقا همان روزی که تصمیم داری آدم خوبی بشی سگتر از هر روزت میشی!
*******
تهِ وجود همه لاتها و مردهای سبیل از بناگوش در رفته یه اواخواهری عجیبی نهفته ست!
*******
هر شبی که تصمیم میگیری زود بخوابی که فرداش صبحِ زود بیدار شی ، همون شب از همهٔ شبها دیرتر میخوابی!
*******
هیچوقت Time Remaining نصب یه نرم افزار درست از آب در نمی یاد!!
*******
موقع خواب دوست نداری بخوابی، موقع بیدار شدن هم دوست داری همه چیزتو بدی ولی بیدار نشی!
*******
مورفی وراثتی: بچه بیشتر از اینکه به باباش بره,به داییش میره!
*******
اگه واسه غذا خوردن سفره بندازیم یه مولکول غذا هم رو سفره نمیریزه ولی امان از وقتی که سفره نندازیم!
*******
همیشه اون لحظه ای که داری سیمکارتتو عوض میکنی یکی هست که به هر ۲ تا شمارت زنگ میزنه…!
*******
میری مهمونی ، آهنگ میذارن خوراکِ باشگاه. میری باشگاه آهنگ میذارن خوراکِ مهمونی!
*******
با ارزش ترین چیزها رو می شه توی کیسه ی جارو برقی پیدا کرد
*******
کمیل قاسمی سه بار کارش به قرعه کشی کلینچ می کشه هر سه بارم قرعه رو می بازه
*******
مورفی یعنی بدن پُرمو و سر بیمو !
*******
میخوای از خیابون رد بشی .. تا خلوت میشه یه تاکسی فکر می کنه مسافری، میکشه کنار بوق میزنه راهتو می بنده!
*******
اونی که مدال برنز می گیره، خوشحال تر از اونیه که مدال نقره می گیره
*******
اشتباه در تایپ پسوورد معمولا در چند حرف آخر اتفاق می افته بطوریکه نفهمی کجا اشتباه شده و مجبور شی همشو پاک کنی و از اول تایپ کنی
*******
کنار هر خونه اى یه سوپر مارکت بزرگ هست که معمولا اون چیز هایى رو که میخوای نداره!
*******
همیشه اون قسمتی از یه سایت که تو باهاش کار داری دیرتر لود میشه
*******
همیشه وقتی با یکی، شریکی چیپس یا پفک می خوریم هی توهم داریم که در حقمون اجحاف شده!
*******
همیشه مشکل از اینترنتِ اما همه دق و دلی رو موس خالی میشه!
*******
طول مسیر به اندازه ایه که در حالت پیاده ۵ دقیقه طولانی تر از سواره س .. حالا هم در تصمیم گیری دچار تردید میشی هم اگر تصمیم گرفتی با تاکسی بری انقدر دیر تاکسی گیرت میاد که ۵ دقیقه دیرتر از حالت پیاده برسی!!
*******
هر چقدر زیر پتو دست و پا بزنی صاف نمیشه باید حتما بلند شی پهنش کنی تا خواب از سرت بپره
طنز طرز تهیه حلیم سلطان ، نه حریم سلطان!
بهگر، تولید سریال های مفهومی و معناگرایی چون «حریم سلطان» به خوبی نشان می دهد برادران ما در کشورهای دوست و برادر و همسایه – ترکیه – تا چه اندازه به ذائقه مخاطب ایرانی نزدیک شده اند و چه راهکارهایی را برای جذب حداکثری که خواسته اصلی مسئولین کشور ترکیه است به کار می گیرند.
این سریال بنا به گفته راویان شیرین سخن برگرفته از دل تاریخ است که در این صورت باید تاریخ ترکیه را بالای سر قرار داد و به آن احترام فراوان گذاشت اما تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد در آن برهه از تاریخ بانوان عثمانی تا سایه پوشیده بودند و چیزی که شما در تصاویر موجود می بینید، خطای دید و یا سرابی بیش نیست.
مواد لازم:
- بانوان زیبا و به چشم خواهری درجه یک: ۵ عدد
- بانوان زیبا و به ناچار درجه دو: ۳۰ عدد
- بانوان زیبا و جهنم و ضرر درجه سه: ۶۰ عدد
- بانوان باری به هر جهت: ۱۲۰ عدد
- بانوان متعادل کننده: ۵ عدد
- بانوان متحرک: ۱۶ عدد
- بانوان ایستا: ۳۲۰ عدد
- بانوان فضول و خبرچین، در عین حال زیبا: به اندازه رفع نیاز مخاطب
- بانوی سیخ کننده موی سر: یک عدد
- سنبل خان: یک فقره
- سلطان مفت خور برای هضم بانوان: یک عدد
- وزیر اعظم: یک عدد مشکوک به خیانت
- مادر سلطان، حامی جمعیت هضم بانوان: یک عدد
- بانوبیار دربار: یک عدد
- مرد: به تعدادی که جلوی دست و پای بانوان را نگیرند.
- عاشق سینه چاک همسر سلطان که سرش به شدت می خارد: یک عدد
- حیاط خلوت: به گستردگی حرمسرا
رده سنی مخاطب:
- ۲ تا ۱۷۰ ساله … هر چه پیرتر، پی گیرتر
طرز تهیه:
۱- ابتدا تعدادی بانوی درجه سه را که انصافا سازمان استاندارد در حقشان کوتاهی کرده را توی فیلمنامه می ریزیم و به آن قسمت حرمسرا می گوییم. دوستان عزیز حتما حواسشان باشد که به این قسمت نمک اضافه نکنند و شورش را درنیاورند، هر کسی نمک بیشتری خواست سر سفره خودش اضافه می کند.
۲- بعد از یک ساعت که اینها را با سر و وضعی نامناسب – ولی باب طبع – خوب پخت دادیم، سلطان سلیمان را برای کاهش و متعادل کردن بار زیبایی فیلم پرت می کنیم توی متن، بقیه اش را خودش می داند چه کار کند.
نکته: دوستان گلم، عزیزهای درون منزل، خیلی حواسشان باشد این تعداد زن زیبا را همینطور بی هدف ول نکنند توی متن؛ رادیاتور ماشین باشد داغ می کند، آدمیزاد که جای خودش را دارد و جایزالخطا هم هست تازه!
۳- این قسمت را نمی شود نوشت اما شما که بچه نیستید، خودتان می دانید چی می خواهیم بگوییم.
۴- همسر سلطان که از نظر درجه کیفی با پارتی بازی در رده دوم قرار دارد را در گوشه ای از متن با کامیون خالی می کنیم و اگر فرصتی دست داد با همان کامیون از رویش رد می شویم اما متاسفانه در آن برهه زمانی که ایشان مادر شاهزاده است امکانش نیست. با همسر سلطان به ناچار می سوزیم و می سازیم.
۵- تا مخاطب از دستمان نپریده و شبکه را عوض نکرده، بانوان زیبا و به چشم خواهری درجه یک را بی محابا می ریزیم توی متن تا با تحت تاثیر قرار دادن مخاطب، مصرف شام ایرانی جماعت به شدت کاهش پیدا کند. آشپزان عزیز خواهشا در مصرف بانو حساسیت به خرج ندهند. مال پدرتان که نیست، سفره سلطان سلیمان است. تازه ابتدای سلطنتش هم به مردم ترکیه قول داده بود که بانوان را سر سفره های آنها بیاورد؛ چون آن زمان ها بانوان خیلی سخت راضی می شدند سر سفره بیایند و بیشتر توی آشپزخانه بودند با آن حالشان.
۶- شاید کافی به نظر برسد اما تا اینجای کار این سریال تنها برای آقایان جذابیت داارد که در انتخاب شبکه متاسفانه صاحب رأی و نظر نیستند. محققان ترک تبار برای راضی نگه داشتن بانوان که استثنائا پیرو آن رضایت آقایان نیز حاصل می شود به این نتیجه رسیدند که باید دو زن – ترجیحا هوو – به جان یکدیگر بیفتند و از خجالت هم دربیایند. کلا خانم ها چون با اینجور درگیری ها همذات پنداری می کنند و به یاد منازعات خانوادگی با جاری و ماخدر شوهر و خواهر شوهر می افتند، به شدت به سریال فوق علاقه مند می شوند و هر یک بنا به خصوصیات اخلاقی که دارند به یکی از طرفین درگیری علاقه مند می شوند.
۷- بانوان دیگری که قبل از شروع برنامه خوب ورز داده شدند را برای اضافه شدن به درگیری و مورد توجه قرار گرفتن سلطان به آرامی وارد قصه می کنیم.
۸- کوفتش بشود ما که راضی نیستیم.
۹- برای جلوگیری از عوض شدن ناگهانی ذائقه بانون و تعویق کانال و ترجیح دادن تماشای رقابت فوتبال بین اینتراخت فرانکفورت با راپیدوین اتریش، موقتا مقداری از بحث اصلی دور می شویم و مقادیری جنگ و خونریزی به متن اضافه می کنیم. حتما حواستان باشد در خلال پخش این جنگ ها به هیچ عنوان از بحث شیرین درگیری در حرمسرا و گیس و گیس کشی غافل نمی شویم، بلکه فقط خودمان را می زنیم به غفلت تا کار خوب از آب دربیاید.
۱۰- در قابلمه را می بندیم و آن را به مدت نیم ساعت در مایکروفر قرار می دهیم.
۱۱- سریال ما آمده ست و امیدواریم توفیقی نصیبتان شود که بدون حضور خانواده موفق به تماشای آن بشوید. اسپانسرهای این سریال بابت تماشای آن از شما تشکر می کنند.
ﻣﺮﺍﺣﻞ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ و خداحافظی ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ /طنز
ﻣﺮﺍﺣﻞ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ:
1- ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
2- ﻗﺴﻢ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ
3- ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺑﺪﻳﻦ ﺷﺮﺡ ﮐﻪ ﻣﻴﻮﻩ ﻳﺎ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺭﻭ ﻃﻲ ﻳﮏ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺁﮐﺮﻭﺑﺎﺗﻴﮏ ﺑﻪ ﻟﺒﺖ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﻣﻴﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﻴﮕﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﻫﻨﻲ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮﺭﻱ
4- "ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺣﺲ ﺗﺮﺣﻢ ﺩﺭ ﻣﻬﻤﺎﻥ ، ﻣﻴﮕﻦ "یعنی ﺗﻮ ﻓﮏ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻣﺎ ﺑﺪﺑﺨﺘﻴﻢ ﮐﻪ ﻫﻴﭽﻲ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻱ ؟
5- ﺗﻴﺮ ﺧﻼﺹ: ﺑﺨﻮﺭ ﺣﻴﻔﻪ ، ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﻳﻢ ﺩﻭﺭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻳﻢ !
مراحل خداحافظي از مهمان:
1- علامت دادن خانم مهمان به همسرش با سر و چشم
2- برخواستن آقای مهمان و صداکردن همسرش و گفتن خوب دیگه ما رفع زحمت كنيم؛ اصرار مجدد برای حفظ مهمان توسط صاحبخونه
3- ادامه صحبتها تا دم در؛ گفتن خداحافظی چند بار
4- بوق زدن و دست تکون دادن
5- مشاهده رفتن مهمان تا هنگام خروج از کوچه :))))))
طنز / دختر و پسر ها نمیتوانند!
دخترها نمیتوانند
۱- با داشتن دماغی تیر کمونی یا عقابی متالیک به جراح مراجه نکنند!
۲- با دیدن یکی خوش تیپتر از خودشون، میگرن نگیرن و از زور ناراحتی غش نکنند!
۳- با داشتن قدی کوتاه کفش پاشنه ۶۰ سانتی نپوشند و احساس قد بلندی نکنند!
۴- روزی ۲۴ ساعت با تلفن حرف نزنند!
۵- روزی ۳۰-۴۰ هزار تومان آت و اشغال نخرند!
۶- از مهمونی و عروسی و برای هم خالی نبندند و با خالیبندی لایه اوزون رو سوراخ نکنند!
۷- با یه دماغ عمل کرده احساس خوشگلی نکنند و فکر نکنند که مادر زادی همینجوری بودن!
۸- مطالب چرت و پرت این قسمت رو بخونند و از عصبانیت سکته نکنند!
پسرها نمیتوانند
۱- با داشتن هیکلی ضایع تیشرت تنگ نپوشند و فیگور نگیرند!
۲- از کلاس پنجم دبستان صورتشون رو سه تیغه نکنند و after shave نزنند!
۳- پس از یافتن اولین مو در پشت لب احساس مردانگی نکنند و به فکر ازدواج نیفتند!
۴- در میهمانیها و محافل خانوادگی احساس بامزگی نکنند و چرت و پرت نگویند!
۵- ادعای با مرامی و با معرفتی و با وفایی و غیره نکنند!
۶- کت و شلوار صورتی با بلوز زرد نپوشند و کراوات قهوهای نزنند!
۷- احساس با غیرتی نکنند و راه به راه به آبجی کوچیکه گیر ندهند!
۸- از ۹ سالگی پشت ماشین باباشون نشینند و پدر ماشین رو در نیارند!
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ همسایه ها / طنز
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :
ﺳﻼﻡ
- ﺳﻼﻡ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺑﯿﻦ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻄﻮﺭﯾﻦ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﻮﻧﯿﻦ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ........
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :
ﺳﻼﻡ ﭼﺎﮐﺮﻡ
- ﺳﻼﻡ ﻣﺨﻠﺼﻢ
طنز/ معادل فارسی «ماکسی، آچمز، میزان پیلی، فیسبوک و...»
با این حال میتوان برای کاهش فشار بر روی این همه کارشناس و کار کارشناسی و بودجه دولتی و...به این دوستان برای برخی واژهسازیهای جدید کمک کرد؛ سایر کاربران نیز میتوانند با کامنت به این حرکت خداپسندانه کمک کنند. قبل از مطالعه جدول زیر که اصلا نباید بامزه باشد بلکه باید کاربردی باشد، تصور کنید رییس فرهنگستان زبان در حال گفتگو با یک فعال بازار است:
-شنیدهام یک بارگنج(کانتینتر) خمیراک و برگک(پاستا و چیپس) همراه با چند پرونجا (فایل) جاسوس افزار (spyware) وارد کردهاید، مراقب جزر و مد بازار باشید تا ضرر نفرمایید.(به نظر شما واکنش آن فعال بازار چیست؟)
واژه اصلی |
معادل فرهنگستان |
توضیح |
ترامیسو |
لقمک |
پی غذایی که خوشمزه است و کمحجم |
کامنت |
نظرک |
نظرات کوتاه ملت درباره هرچیز |
فیس بوک |
شکلک |
تصویرهای کوچک مردم در صفحات زیاد |
لایک |
عشقک/ حالک |
مخفف فعل عشق کردن یا حال کردن |
میزان پیلی |
فرفرک |
- |
لژدار |
افزونک |
افزایش زوری قد |
کراوات |
گرهک |
گره کوچک یا گره کاربردی |
بازار |
نقدک |
نقد کردن اجناس با پول مردم |
بازاری |
شانک |
گرفتن شانه ملت در هنگام نقد کردن آنها |
رست بیف |
رشتهک |
گوشت رشته رشته شده |
دکولته |
بیقید/ ولک |
ول شده، رها شده، بدون بند |
تاپ |
عرق نگیر |
لباسی که نمیتواند عرق زیر بغل را بگیرد |
تی شرت |
عرق گیر |
لباسی که میتواند عرق زیر بغل را بگیرد |
شینیون |
چشمک |
یک رفتار خانمانه برای درآوردن چشم دیگران |
پانچو |
چترپا |
نوعی دامن چتری که پا را میپوشاند |
آچمز |
غافلگیر |
در سیاست به اصولگراها هم میگویند |
مانی کور |
ناخنک |
کرم ریختن به ناخن |
ماکسی |
درازناز |
لباس نازدار بلند |
اکستنشن |
پرشکن |
روشی برای پرکردن جاهای خالی |
دلار |
دلخوشک |
دلخوشی مردم فقیر برای پولدارشدن |
آپلود |
بیلک |
بیل زدن برای بار ریختن در جایی |
پینت بال |
رنگینک |
یک جنگ رنگی و سرکاری |
انگری بردز |
گنجشگکهای بی کله |
- |
تب لت |
رایانک |
- |
فلافل |
نخودی |
- |
چیزبرگر |
پنیرک |
مخفف پنیر کباب شده |
آنلاین |
روی خط |
در رانندگی خط سبقت نیز گفته میشود |
آکبند |
دربست |
- |
سرکاری باحال ایرانسلی / آخر خنده
طنز/ نشستن، دویدن است!
در داروخانه
نسخه ی قلبم را پیچید
نگاهت
*
توازنی در کار نیست
تنها وزن میکند
نماد مدرن عدالت
ترازوی دیجیتال
*
ترافیک سنگین
راننده و ماشین را
با هم به جوش میآورد
*
زیباترین گل
گلی که به سر زندگی میزنیم
*
جامه ی عمل
به تن آرزوهایم
گریه میکند
*
وقتی مقصد نرسیدن باشد
نشستن
دویدناست
*
عرقش را جوراب میخورد
اطرافیان مست میشوند
*
دماغش سوخت
دلم خنکشد
*
لاک
به غلط
گیر میدهد
*
به دلم آمد میآیی
آمدی
دلم رفت
*
در انتظارت
چشمم به راه خشک شد
خودم سبز شدم
*
اگر معمار خشت اول را کج نهاد
بدان عاشق ثریا شده است
*
نمیروم
نشستهام
وایستاده است همچنان
تردید
*
غرور
برادرِ بادکنک
*
در ازدحام کابوسها
همه فرهادند
در رویای خواب شیرین
*
دلداده باش
دلگیر نباش
*
به مناظره دعوت میکنم
چشمانت را
*
ازدست وپا زدن هم عاجز است
آدم بی دست و پا
چیز هایی که نشدیم…! (آخر خنده)
یکی از فانتزیام اینه که وقتی با دوربین دارن از کسی مصاحبه میکنن برم پشتش و گانکنام استایل برقصم !!
اما میترسم منو بگیرن ببرن تیمارستان !!!
یکی از بزرگترین فانتزیام اینِ که سنت حسنه ی ازدواج رو به نحو احسنت انجام بدم!!ینی سازو کاری فراهم کنم که حتمن چاهار تا زن رو بگیرم!!
پسرا دسسسسسسسسسست .جیغغغغغغغغغ. هورااااااااااااااااااااااااااا
تو این آشفته بازار و گرونی؛گردن کلفت اون کسیه ک واسه خانوادش ی لقمه نون حلال ببره سر سفره.
ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﺑﺮﺯﯾﻞ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﯾﺎ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺍﯼ ﺗﻮ
ﻋﻠﻢ ﻧﺪﺍﺭﻩ ؟
ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﺍﺿﺤﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﻧﻪ ؟ ﺧﻮ ﺑﺒﯿﻦ !
ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﺏ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺑﺮﺯﯾﻞ :
- ﻟﻮﺋﯿﺰ ﺩﺍﺳﯿﺘﺎ ﭼﮕﻮﻟﻮﻻ ﺩﺍﺳﯿﻠﻮﺍ
- ﺣﺎﺿﺮ !
- ﮐﯿﺎﻟﻮ ﺩﺍﻧﺎﺗﻪ ﺭﯾﻮﺍﻟﺘﺮﺯ ﺭﻭﻣﺎﺭﯾﻨﺎ
- ﺣﺎﺿﺮ !
- ﺍﻟﻮﺍﺭﻭ ﺩﯾﻨﺎﻣﯿﮑﻮ ﺗﺎﺭﺍﻧﺰﻩ ﻓﻠﻮﺗﯽ
- ﺣﺎﺿﺮ
- ﻓﺮﺍﻧﺴﯿﺴﮑﻮ ﺩﺍﺳﯿﻠﻮﺍ ﺁﺭﻣﺎﻧﺪﻭ ﻣﯿﮕﻮﺗﯽ
- ﺣﺎﺿﺮ
ﺁﻧﺘﻨﯿﻮ ﺍﻟﯿﻮﺭ ﺩﺍ ﮔﺎﻟﯿﻮﺭﯾﺎ
- ﺣﺎﺿﺮ
- ﺭﻭﻧﺎﻟﺪﻭ ﻓﯿﮕﻮﺭﺍ ﺗﺎﻟﯿﻮﺭﯾﻨﺎ ﺗﯿﭽﯿﺎﻟﯿﻮﺭ
ﺩﯾﺮﯾﺮﯾﺮﯾﻨﮓ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩ !!!
ﻣﻌﻠﻢ : ﺣﻀﻮﺭ ﻭ ﻏﯿﺎﺏ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻤﻮﻧﻪ
ﻭﺍﺳﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﻌﺪ !!!
امشب اومدم یه فال گرفتم شاخم درومد از خوشحالی!
نیتم باین صورت بود:
یه شوهر پولدار.
جواب حافظ:
خواهی یافت!
خداوکیلی ذوق مرگم الان!
دوستم پریده تو استخر داد میزنه میگه شنـــا کنم؟
میگم پـــ ن پـــــــ بزار آهنگ تـایتـانیک بزارم آروم غرق شو..!
رفتم ساندویچی..نوشابه آورده ..میگه نی بذارم؟؟
پـَـــ نــه پـَـــ فلوت بذار !
رو دیوار مارمولک بود،داداشم دیده میگه مارمولکه؟
پـَـــ نــه پـَـــ سوسماره معتاد شده به این روز افتاده ببین عبرت بگیر !
دارم تو خونه رو ترد میل میدوام …. بابام میاد میگه داری میدویی لاغر کنی …؟!؟!
پَ نه پَ کلاسم دیر شده عجله دارم !
به بابام می گم برو تو حموم و نگا کن سوسک نباشه … میگه دکککی .. می ترسی؟!؟!
پَ نه پَ با احساساتم بازی کرده نمی خوام ریختشو ببینم !
از مترو واسه دانشگاه تاکسی گذاشتن...سوار شدیم...دوستم میگه پول میگیرن؟؟ پ نه پ فی سبیل لالله کار میکنن... واسه تولید علم!!!
تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه داری تعمیرش میکنی ؟! پَ نه پَ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم !!
با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پَ نه پَ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازیم!!!
رفتم سر خاک خدا بیامرزی دارم خرما تعارف می کنم ، طرف برداشته میگه فاتحه است دیگه نه؟ پَ نه پَ خدا بیامرز زنده شده داریم جشن می گیریم!
تو پارک بودیم با رفیقم. دارم میرم زور خونه (wc) رفیقم میگه داری میری دستشوئی؟ میگم پ ن پ دارم میرم واست آب پرتغال با کیک شکلاتی بیارم عزیزم!
مامانم 2 ماهه به همه گفته خطش سوخته...رفتم نگاه کردم دیدم سیم کارتشو برعکس انداخته تو گوشی !!! آخرشم برگشته میگه همش تقصیر توئه بس که با گوشیم ور میری !
فک و فامیله داریم؟
تعداد صفحات : 2